بلاگ

مالکیت source code با کیست؟

واقعه اول: چند ماه پیش، متأسفانه یکی از گوشی‌های شرکت (که به خاطر تست) معمولاً در دسترس همگان می‌باشد همراه با مقداری پول از حساب بانکی یکی از همکاران مفقود شد. به درستی (یا به نادرستی ) همکاران به تحصیلدار جدید شرکت مظنون بودند و همه همکاران به درستی از این باب احساس ناامنی می‌کردند

واقعه دوم: یکی از مشتریان ما دموی یک برنامه موبایل که توسط یک برنامه نویس تهیه شده بود را به یکی از مدیران شرکت نشان داده و نظر او را جویا می‌شود. در واقع این دمو، یکی از محصولات شرکت بود!!! که توسط یکی از همکاران سابق صفریک به عنوان نمونه کار خودشان عرضه شده بود (زحمت نداده بودند لوگو را هم عوض کنند!)

واقعه سوم: دو ماه پیش یکی از همکاران ما بعد از دو سال و اندی از شرکت خارج شد.(چگونه‌اش بماند) ، به طور اتفاقی متوجه شدیم که همه پروژه‌ها که در یک فولدر بودند به صورت غیر اتفاقی خودجوش zip شده‌اند. یعنی 15،  تا فولدر پروژه تبدیل به 15 تا zip فایل شده بود.

آیا تشابهی بین واقعه اول با دوم و سوم می‌باشد؟ مالکیت source code با کیست؟

من بارها تاکید کرده‌ام و گفته‌ام که مالکیت source code با شرکت می‌باشد، نه مدیرعامل نه اعضای هیئت مدیره نه سهام داران نه برنامه‌نویسان. آیا وقتی  Eric Schmidt از Google رفت یک CD از همه کدها را با خود برد؟

آیا وقتی یک برنامه نویس از یک شرکت بره، صندلی خود را با خود می بره؟ از نظر من واقعه دوم و سوم به مراتب بدتر و غیر قابل توجیه تر هستند من فقر را عامل واقعه اول می‌دانم ولی برای واقعه 2 و 3 …

رکود اقتصادی که بر کشور حاکم است، در کنار مانع‌های پر ارتفاعی مثل اداره بیمه، دارایی، وزارت کار، شهرداری را اضافه کنید به مشکلات کار نرم افزاری و نیروی انسانی در ایران. حالا فرض کنید application  شما را به خودتون demo بدهند و نظر بخواهند، چه حالی میشید؟

اگر source را همچون گوشی موبایل و صندلی جزو اموال شرکت بدانیم، چه تفاوتی بین سه واقعه است.

متأسفانه قوانین یک‌طرفه وزارت کار، و ناامیدی از سرانجام هرگونه دادخواهی ،راهی بجز سکوت باقی نمیزاره و از اون طرف موارد این‌چنینی چیزی جز کاشت بذر عدم اعتماد در  مدیران شرکت نیست. گویند مردی ناشناس نیمه شب مهمان بوده. صبح، دور از چشم صاحب‌خانه، اسب صاحب‌خانه را هم با خود می‌برد، صاحب‌خانه، پشت پنجره نجوا می‌کرده: “نبر،نبر، اینی که تو می‌بری یک اسب نیست، اینی که تو می‌بری اعتماد من به هر رهگذر است.”

جریان ما هم همینه!

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *